next page اصول كافي ثقةالاسلام كليني جلد سوم

back page


* باب : بيان و وصف ايمان *

بَابُ صِفَةِ الْإِيمَانِ

بِالْإِسْنَادِ الْأَوَّلِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ يَعْقُوبَ السَّرَّاجِ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِى جَعْفَرٍ ع قَالَ سُئِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع عَنِ الْإِيمَانِ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ الْإِيمَانَ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ عَلَى الصَّبْرِ وَ الْيَقِينِ وَ الْعَدْلِ وَ الْجِهَادِ فَالصَّبْرُ مِنْ ذَلِكَ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى الشَّوْقِ وَ الْإِشْفَاقِ وَ الزُّهْدِ وَ التَّرَقُّبِ فَمَنِ اشْتَاقَ إِلَى الْجَنَّةِ سَلَا عَنِ الشَّهَوَاتِ وَ مَنْ أَشْفَقَ مِنَ النَّارِ رَجَعَ عَنِ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ زَهِدَ فِى الدُّنْيَا هَانَتْ عَلَيْهِ الْمُصِيبَاتُ وَ مَنْ رَاقَبَ الْمَوْتَ سَارَعَ إِلَى الْخَيْرَاتِ وَ الْيَقِينُ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ تَبْصِرَةِ الْفِطْنَةِ وَ تَأَوُّلِ الْحِكْمَةِ وَ مَعْرِفَةِ الْعِبْرَةِ وَ سُنَّةِ الْأَوَّلِينَ فَمَنْ أَبْصَرَ الْفِطْنَةَ عَرَفَ الْحِكْمَةَ وَ مَنْ تَأَوَّلَ الْحِكْمَةَ عَرَفَ الْعِبْرَةَ وَ مَنْ عَرَفَ الْعِبْرَةَ عَرَفَ السُّنَّةَ وَ مَنْ عَرَفَ السُّنَّةَ فَكَأَنَّمَا كَانَ مَعَ الْأَوَّلِينَ وَ اهْتَدَى إِلَى الَّتِى هِيَ أَقْوَمُ وَ نَظَرَ إِلَى مَنْ نَجَا بِمَا نَجَا وَ مَنْ هَلَكَ بِمَا هَلَكَ وَ إِنَّمَا أَهْلَكَ اللَّهُ مَنْ أَهْلَكَ بِمَعْصِيَتِهِ وَ أَنْجَى مَنْ أَنْجَى بِطَاعَتِهِ وَ الْعَدْلُ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ غَامِضِ الْفَهْمِ وَ غَمْرِ الْعِلْمِ وَ زَهْرَةِ الْحُكْمِ وَ رَوْضَةِ الْحِلْمِ فَمَنْ فَهِمَ فَسَّرَ جَمِيعَ الْعِلْمِ وَ مَنْ عَلِمَ عَرَفَ شَرَائِعَ الْحُكْمِ وَ مَنْ حَلُمَ لَمْ يُفَرِّطْ فِى أَمْرِهِ وَ عَاشَ فِى النَّاسِ حَمِيداً وَ الْجِهَادُ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الصِّدْقِ فِي الْمَوَاطِنِ وَ شَنَآنِ الْفَاسِقِينَ فَمَنْ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ شَدَّ ظَهْرَ الْمُؤْمِنِ وَ مَنْ نَهَى عَنِ الْمُنْكَرِ أَرْغَمَ أَنْفَ الْمُنَافِقِ وَ أَمِنَ كَيْدَهُ وَ مَنْ صَدَقَ فِى الْمَوَاطِنِ قَضَى الَّذِى عَلَيْهِ وَ مَنْ شَنِئَ الْفَاسِقِينَ غَضِبَ لِلَّهِ وَ مَنْ غَضِبَ لِلَّهِ غَضِبَ اللَّهُ لَهُ فَذَلِكَ الْإِيمَانُ وَ دَعَائِمُهُ وَ شُعَبُهُ
اصول كافى ج : 3 ص : 83 رواية :1
امام باقر (ع ) فرمود: اميرالمؤ منين (ع ) را از ايمان سؤ ال كردند، فرمود: خداى عزوجل ايمان را بر چهار پايه قرار داده است : 1 صبر، 2 يقين ، 3 عدالت ، 4 جهاد.
و صبر چهار شعبه داده است : اشتياق و ترس و زهد و مراقبت (انتظار) پس هر كه اشتياق بهشت داشته باشد، هوس ‍ رانيها را كنار گذارد، و هر كه از دوزخ بيم دارد، از چيزهاى حرام رو گرداند، و هر كه در دنيا زهد ورزد (و بى رغبت شود)، مصيبتها بر او آسان شود، و هر كه منتظر مرگ باشد بانجام دادن نيكيها شتاب كند. و يقين چهار شعبه دارد: 1 زيركى و روشن بينى ، 2 رسيدن بحقايق ، 3 عبرت شناسى 4 روش پيشينيان ، پس هر كه روشن بين شود حقيقت شناس گردد و هر كه بحقايق رسد عبرت شناس شود و هر كه عبرت شناس باشد،سنت و روش را بفهمد و هر كه سنت را شناسد مثل اينستكه با پيشينيان بوده و بطريقه ايكه درست تر است هدايت شود و نگاه كند هر كه نجات يافته بچه وسيله نجات يافته و هر كه هلاك شده براى چه هلاك شده ، و همانا خدا هر كه اهلاك نمود تنها بسبب نافرمانيش هلاك نموده و هر كه را نجات بخشيده بسبب اطاعتش بوده .
و عدالت چهار شعبه دارد: 1 فهميدن امر مشكل (دقت در فهميدن ) 2 رسيدن بحقيقت دانش 3 روشنى حكم (داورى )، 4 خرمى شكيبائى ، پس هر كه بفهمد همه دانش را تفسير كند، و هر كه بداند آبگاههاى داورى را بشناسد و هر كه بردبارى ورزد، در كارش زياد روى نكند و ميان مردم ستوده زندگى نمايد.
و جهاد چهار شعبه دارد: 1 امر بمعروف 2 نهى از منكر 3 راستگوئى در هر حال 4 دشمنى با بد كاران .
پس هر كه امر بمعروف كند، مؤ من را يارى كرده و پشتش را محكم نموده ، و هر كه نهى از منكر كند، بينى منافق را بخاك ماليده و از نيرنگش ايمن گشته هر كه همه جا راستگويد، وظيفه ايكه بر او بوده انجام داده و هر كه با بدكاران دشمنى كند براى خدا خشم نموده و هر كه براى خدا خشم نمايد، خدا هم بخاطر او خشم نمايد، اينست ايمان و پايه ها و شعبه هايش .

شرح :
خواننده عزيز! در اين روايت دقت و تاءمل بيشترى نما و آن را با عاليترين سخنانى كه از نوابغ دانشمندان بشر شنيده ئى مقايسه كن ،آيا تاكنون هيچ روانشناس و حكيم و دانشمند اخلاقى را ديده ئى كه حالات روحى بشر را اينگونه تجزيه وتحليل كند و در اعماق روح بشر غوطه ور شود و با تحقيق و كنجكاوى عميق دقايق وريزه كارى هاى حالات نفسانى انسان راتشريح نمايد. علماء اخلاق بشر پس از قرنها مطالعه و تحقيق باين نتيجه رسيده اند كه اصول فضايل و كمالات نفسانى انسان چهار صفت است .
1 حكمت ، 2 عفت ، 3 عدالت ، 4 شجاعت و هر يك از اين چهار اصل را بتعبيرات مختلفى تعريف كرده اند، اميرالمؤ منين (ع ) هم اصول صفات حميده و كمالات روحى انسان را چهار چيز دانسته و بنام پايه هاى ايمان معرفى فرموده است ،ولى دانشمندان اخلاق بجاى يقين حكمت و بعوض صبر عفت و در برابر جهاد شجاعت گفته اند در هر يك از اين تغييرات نواقص و اخلالاتى بوجود آورده اند، مثلا بجاى يقين حكمت گفته اند و حكنت را تعريف كرده اند به :
العلم بحقايق الاشياة على ما هى عليه و آنرا بدو شعبه علمى و عملى تقسيم كرده اند، اما اولا توضيحى را كه اميرالمؤ منين (ع ) در بيان چهار شعبه آن فرموده كه از لحاظ تحقيق و ترتيب بهتر از آن متصور نيست بيان نكرده اند و ثانيا مقدار باورانسانرا بحقايق اءشياء مهمل گذاشته اند كه باور انسان نسبت بآنها بدرجه شك باشد يا ظن و يا قطع ، ولى على (ع ) با كلمه يقين اين ابهام را مرتفع فرموده است ، مثلا يكى از اموريكه انسان ميخواهد بداند اينستكه : (علت ترقى يك ملت چيست ؟علماء اخلاق در جواب اين سؤ ال فقط ميگويند اين مطلب يكى از جزئيات حكمت است ولى اميرالمؤ منين عليه السلام در پاسخ اين سؤ ال مى فرمايد:
كسيكه ميخواهد بداند علت ترقى يك ملت چيست اولا بايد زيركى و روشن بينى داشته باشد، پس اشخاص كند فهم و خرف و كودن نبايد توقع درك اين معنى كنند. ثانيا بايد طريق رسيدن بحقايق را كه استنتاج مطلوب از روى مقدماتست بداند و ازطرز استدلال آگاه باشد تا در وادى مغالطه نيفتد: ثالثا بايد عبرت شناس باشد يعنى دقايق و نكاتيكه در رفتار وكردار ديگران مى بيند و نتيجه خوب يا بدى كه بر آنها مترتب ميشود بتواند تشخيص دهد. رابعا از روش و طريقه پيشينيان كه در راه ترقى قدم نهاده اند آگاه باشد، بعلاوه همه اين مطالب را صد در صد باور كند.
يكى ديگر از اصول فضايل را از اميرالمؤ منين (ع ) سؤ ال ميكنيم ، او ميفرمايد: پايه دوم ايمان صبر است ، و صبر يعنى بردبارى وخويشتن دارى و استيلاء و تسلط كامل بر نفس ، پس كسيكه خود را در برابر پول رشوه و زن زانيه و محرمات ديگر بفروشد وعقل و دين خويش از كف دهد صبر ندارد، و نيز كسيكه از هوسرانيهاى مكروه و مرجوح چشم نپوشد و عنان نفس محكم نگيرد، صابر نيست و بار كسيكه در برابر مصيبات و بلاهاى دنيا جزع و بيتابى آغاز كند و مالك نفس ‍ خود نباشد، صبرندارد، علاوه بر اينها كسيكه براى رضاى خدا در راه انجام كارهاى نيك و شتاب بسوى آنها، بيدار خوابى و رنج و خرج تحمل نكند صابر نيست ) صابر واقعى كسى است كه در برابر اين چهار امر چون كوه استوار و با وقار باشد وچشمك زدنهاى عاشقانه و باغ سبز و سرخيكه نشانش ميدهند هيچگونه جنبش و تكانى در او حاصل نكند.
اما وقتى اين سؤ ال را از عالم اخلاق ميكنيم ميگويد: ركن دوم كمال نفس انسان عفت است و آن نگهدارى نفس است از حرص و آزنسبت بتمام شهوات محسوس و مطيع شهوت نبودن . و بيانات ديگرى كه نظير اين ذكر ميكنند، ولى همگى ناقص و گيج كننده و مبهم و مختلف است ، خوانندگان محترم دو ركن ديگر ايمان را كه عدالت و جهاد است در اين روايت شريف بينديشيد و سپس بغا كلمات علماء اخلاق و دانشمندان ديگر بشر مقايسه كنندو بقطره ئى از بحار عظمت رهبران دين خود پى برند.
بسى تعجب كردم زمانى كه ديدم محقق فاضل ابن ميثم بحرانى سخن علماء اخلاق را در شرح اين روايت شريف در كتاب (نهج البلاغه ) ذكر نموده ، و سپس در مقام تطبيق كلام اميرمؤ منان با سخنان آنهابر آمده و ميگويد: فعبر ععن الحكمة باليقين ... و عن العفة بالصبر مثل اينكه سخنان ناقص و مبهم ايشان را صحيح و متقن و پايه اى استوار دانسته و ميخواهد كلام اميرمؤ منان صلوات الله عليه را با آن سخنان وفق دهد و برابر كند، در صورتى كه اين الثرى من الثريا.

* باب : برترى ايمان بر اسلام و يقين بر ايمان *

بَابُ فَضْلِ الْإِيمَانِ عَلَى الْإِسْلَامِ وَ الْيَقِينِ عَلَى الْإِيمَانِ

أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَا أَخَا جُعْفٍ إِنَّ الْإِيمَانَ أَفْضَلُ مِنَ الْإِسْلَامِ وَ إِنَّ الْيَقِينَ أَفْضَلُ مِنَ الْإِيمَانِ وَ مَا مِنْ شَيْءٍ أَعَزَّ مِنَ الْيَقِينِ
اصول كافى ج : 3 ص : 86 رواية :1
جابر گويد: امام صادق (ع ) بمن فرمود: اى جعفى : همانا ايمان برتر از اسلام و يقين برتر از ايمانست و چيزى گرامتر (كمياب تر) از يقين نيست .

شرح :
جعف قبيله ايست از يمن و يكى از شعب تميم است كه جابر از آن قبيله ميباشد و برترى ايمان بر اسلام از ابواب سابق ظاهر شد، زيرا در ايمان ولايت يا اذعان قلبى و اعمال بدنى و يا اذعان قلبى فقط معتبر است ، بخلاف اسلام . و اما برترى يقين بر ايمان باعتبار اينستكه يقين بالاترين مراتب اعتقاد است كه فعل طاعات و ترك مناهى بر آن مترتب ميشود و كميابى يقين هم واضح است ، زيرا مردم را كه مينگريم از قول يك طبيب براى سلامتى بدن از اطعمه لذيذ پرهيز ميكند. ولى از گناهان كبيره بقول انبياء براى سلامتى روح و نجات از كيفر خدا پرهيز نميكنند، و اين مطلب دليل عدم يقين است .
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ أَبِى الْحَسَنِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ الْإِيمَانُ فَوْقَ الْإِسْلَامِ بِدَرَجَةٍ وَ التَّقْوَى فَوْقَ الْإِيمَانِ بِدَرَجَةٍ وَ الْيَقِينُ فَوْقَ التَّقْوَى بِدَرَجَةٍ وَ مَا قُسِمَ فِى النَّاسِ شَيْءٌ أَقَلُّ مِنَ الْيَقِينِ
اصول كافى ج : 3 ص : 86 رواية :2
وشاء گويد: شنيدم حضرت ابى الحسن عله السلام ميفرمود: ايمان يك درجه بالاتر از اسلام است ، و تقوى يك درجه بالاتر از ايمان و يقين يك درجه بالاتر از تقوى است ، و ميان مردم چيزى كمتر از يقين پخش نشده است .

شرح :
تقوى از ماده وقايت و در لغت بمعنى نگهدارى كامل است : و در عرف شرع نگهداشتن نفس است از آنچه در آخرت برايش زيان دارد و آنرا سه مرتبه است : 1 نگهدارى نفس از عذاب مخلد بسبب ايمان و اصلاح عقايد، 2 نگهدارى نفس از آنچه نزد شرع گناه محسوبست 3 نگهدارى دل از آنچه او را بغير حق مشغول كند، و اين مرتبه خواص و اولياء الله است ، و جمله اخير روايت دلالت دارد بر اينكه استعدادات ذاتى و عنايات الهى در مراتب ايمان و يقين دخيل است .
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ حُمْرَانَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ فَضَّلَ الْإِيمَانَ عَلَى الْإِسْلَامِ بِدَرَجَةٍ كَمَا فَضَّلَ الْكَعْبَةَ عَلَى الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ
اصول كافى ج : 3 ص : 87 رواية :3
حمران بن اعين گويد: شنيدم امام باقر(ع ) ميفرمود: همانا خدا ايمان را بر اسلام بيك درجه فضيلت داده ، چنانكه كعبه را بر مسجد الحرام فضيلت داده است (بحديث 1506 1509 رجوع شود).

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ هَارُونَ بْنِ الْجَهْمِ أَوْ غَيْرِهِ عَنْ عُمَرَ بْنِ أَبَانٍ الْكَلْبِيِّ عَنْ عَبْدِ الْحَمِيدِ الْوَاسِطِيِّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ لِى أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْإِسْلَامُ دَرَجَةٌ قَالَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ وَ الْإِيمَانُ عَلَى الْإِسْلَامِ دَرَجَةٌ قَالَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ وَ التَّقْوَى عَلَى الْإِيمَانِ دَرَجَةٌ قَالَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ وَ الْيَقِينُ عَلَى التَّقْوَى دَرَجَةٌ قَالَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ فَمَا أُوتِيَ النَّاسُ أَقَلَّ مِنَ الْيَقِينِ وَ إِنَّمَا تَمَسَّكْتُمْ بِأَدْنَى الْإِسْلَامِ فَإِيَّاكُمْ أَنْ يَنْفَلِتَ مِنْ أَيْدِيكُمْ
اصول كافى ج : 3 ص : 87 رواية :4
ابوبصير گويد، امام صادق (ع ) بمن فرمود: اى ابا محمد! اسلام يكدرجه است ؟ گفتم آرى ، فرمود: و ايمان يكدرجه بالاى اسلامست ؟ گفتم : آرى ، فرمود: و تقوى يك درجه بالاى ايمانست ؟ گفتم : آرى ، فرمود: و يقين يكدرجه بالاى تقوى است ؟ گفتم آرى ، فرمود بمردم چيزى كمتر از يقين داده نشد، و شما بپائين ترين (نزديكترين ) درجه اسلام چسبيده ايد، مبادا از چنگتان بپرد (گويا مقصود ضعفاء شيعه است كه فقط ولايت را دارند بدون تقوى و يقين ، و سخن امام اشاره دارد باينكه اشخاصيكه در درجات پائين ايمان باشند خطر از دست دادن عقايد بآنها نزديك است ، بخلاف كسانيكه داراى تقوى و يقينند).

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع عَنِ الْإِيمَانِ وَ الْإِسْلَامِ فَقَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع إِنَّمَا هُوَ الْإِسْلَامُ وَ الْإِيمَانُ فَوْقَهُ بِدَرَجَةٍ وَ التَّقْوَى فَوْقَ الْإِيمَانِ بِدَرَجَةٍ وَ الْيَقِينُ فَوْقَ التَّقْوَى بِدَرَجَةٍ وَ لَمْ يُقْسَمْ بَيْنَ النَّاسِ شَيْءٌ أَقَلُّ مِنَ الْيَقِينِ قَالَ قُلْتُ فَأَيُّ شَيْءٍ الْيَقِينُ قَالَ التَّوَكُّلُ عَلَى اللَّهِ وَ التَّسْلِيمُ لِلَّهِ وَ الرِّضَا بِقَضَاءِ اللَّهِ وَ التَّفْوِيضُ إِلَى اللَّهِ قُلْتُ فَمَا تَفْسِيرُ ذَلِكَ قَالَ هَكَذَا قَالَ أَبُو جَعْفَرٍع
اصول كافى ج : 3 ص : 87 رواية :5
يونس گويد: از امام رضا (ع ) راجع بايمان و اسلام پرسيدم ، فرمود: امام باقر (ع ) فرموده است : همانا دين فقط اسلامست ، و ايمان يك درجه بالاتر از آنست و تقوى يكدرجه بالاتر از ايمانست و يقين يك درجه بالاتر از تقوى است و ميان مردم چيزى كمتر از يقين تقسيم نشده است ، عرضكردم يقين چيست ؟ فرمود: توكل بر خدا و تسليم خدا شدن و راضى بودن بقضاء خدا و واگذاشتن كار بخدا، عرضكردم : تفسير اين چيست ؟ فرمود: امام باقر (ع ) چنين فرموده است .

توضيح :
گويا فهم سائل از بيان و توضيح :اين مطالب كوتاه بوده و حضرت رضا (ع ) تنها بذكر كلام جد بزرگوارش قناعت فرموده است .
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِى نَصْرٍ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ الْإِيمَانُ فَوْقَ الْإِسْلَامِ بِدَرَجَةٍ وَ التَّقْوَى فَوْقَ الْإِيمَانِ بِدَرَجَةٍ وَ الْيَقِينُ فَوْقَ التَّقْوَى بِدَرَجَةٍ وَ لَمْ يُقْسَمْ بَيْنَ الْعِبَادِ شَيْءٌ أَقَلُّ مِنَ الْيَقِينِ
اصول كافى ج : 3 ص : 88 رواية :6
امام رضا (ع ) فرمود: ايمان يكدرجه بالاتر از اسلامست و تقوى يك درجه بالاتر از ايمان و يقين يكدرجه بالاتر از تقوى و ميان بندگان چيزى كمتر از يقين تقسيم نشده .

next page اصول كافي ثقةالاسلام كليني جلد سوم

back page